سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیات 63تا 68 - مباحثات آنتیکی

آیات 63تا 68

یکشنبه 86 فروردین 26 ساعت 9:41 عصر

آیات گذشته بخشی از سرزنش های خداوند و گفتگو های او را به مجرمان در قیامت بازگو کرد آیات مورد بحث همین معنی را در بخش دیگری
ادامه میدهد.
هذه جهنم التی کنتم توعدون(63)
این همان دورزخی است که به شما وعده داده می شد.
آری در آن روز در حالی که آتش سوزان و شعله ور جهنم در برابر دیگان مجرمان قرار گرفته به آن اشاره کرده خطاب به مجرمان می گوید :« این همان دوزخی است که به مشا وعده داده میشد»!(هذه جهنم التی کنتم توعدون)

اصلوها الیوم بما کنتم تکفرون(64)
امروز وارد آن شوید و به آتش آن بسوزید به خاطر کفری که داشتید!
پیامبران الهی یکی بعد از دیگری آمدند و شما را از چنین روز و چنین آتشی برحذر داشتند ، ولی شما همه را به شوخی و مسخره گرفتید.
«اصلوا» از ماده «صلی» به معنی آتش افروختن یا به آتش سوختن ،و بریان کردن ، یا وارد کردن در آتش گشتن . ملازم آن بودن است.

الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون(65)
امروز بر دهان آنها مهر می نهیم ، و دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان کارهائی را که انجام می دادند شهادت می دهند.
در این آیه به گواهان روز قیامت اشاره می کند ، گواهانی که جزء پیکر خود انسانند و جائی برای انکار سخنان آنها نیست.
آری در آن روز دیگر اعضای انسان تسلیم تمایلات او نیستند ، آنها حساب خود را از کل وجود انسان جدا کرده تسلیم پروردگار می شوند ،و بر آستان مقدس او سر فرود می آورند ،و حقایق را با شهادت خود آشکار می سازند ،و چه دادگاه عجیبی است که گواه آن اعضای پیکر خود انسان است ، همان ابزاری است که گناه را با آن انجام داده !
در اینکه کیفیت نطق اعضا چگونه است ؟ مفسران احتمالاتی داده اند:
1- خداوند در آن روز درک و شعور و قدرت سخن گفتن در یک یک اعضا می آفریند ، و آنها به راستی سخن میگویند ، و چه جای تعجب ؟ همان کسی که این قدرت را در این قطعه گوشتی به نام زبان یا مغز آدمی آفریده می تواند در سایر اعضا نیز بیافریند.
2- آنها از درک و شعوری بهره مند نمی شوند ، ولی خداوند آنها را به سخن گفتن وا میدارد و در حقیت اعضا محل ظهور سخن خواهند بود ، و حقایق را به فرمان خدا آشکار می کنند .
3- اعضای بدن هر انسانی آثار اعمالی را که در تمام طول عمر انجام داده مسلماً با خود خواهد داشت ، چرا که هیچ عملی در این جهان نابود نمی شود،مسلماً آثار آن روی یک یک اعضای بدن ، و در فضای محیط باقی می ماند ، آن روز که روز بروز و آشکار شدن است ، این آثار نیز بر دست و پا و سایر اعضا ظاهر می شود ، و ظهور این آثار به منزله شهادت آنها است .
این تعبیر در سخنان روزمره و تعبیرات ادبا نیز فراوان است :
عینک تشهد بسهرک: « چشمت گواه بی خوابی تو است .» ! 
الحیطان تبکی علی صاحب الدار : « دیوارها بر صاحب این خانه گریه می کنند » !
گواهی اعضا در قیامت مسلم است، اینکه هر عضوی خصوص  کاری را که انجام داده است بازگو می کند ، یا همه کارها را ؟ بدون شک مناسب احتمال اول است ، لذا در آیات دیگر قرآن سخن از شهادت گوش و چشم و پوست بدن به میان آمده است .
در آیه 20 سوره فصلت می خوانیم : حتی اذا ماجائوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعلمون : « تا آن زمان که در کنار آتش دورزخ قرار گیرند ، گوش و چشم و پوستهای تن آنها گواهی می دهد به اعمالی که انجام می دادند .»
و در آیه 24 سوره نور آمده است : یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون  « روز یکه زبان و دست و پاهای آنها گواهی می دهند به اعمالی که انجام می داده اند ».
نکته قایل توجه این است که در یک جا می گوید : « زبانهای آنها گواهی می دهد » (مانند سوره نور) و در آیات مورد بحث می فرماید :« ما مهر بر زبانشان می نهیم .»
ممکن است این تعبیر به خاطر آن باشد که نخست بر زبان آدمی مهر نهاده می شود و اعضای او به سخن در می آیند ،هنگامی که او شهادت اعضا را می بیند زبانش باز می شود و چون جای انکار نیست زبان نیز اعتراف می کند .
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از شهادت تکلم معمولی نباشد بلکه تکلمی همچون تکلم سایر اعضا از درونش برخیزد نه از برون!
گواهی اعضا مربوط به کفار و مجرمان است ، و گرنه مومنان حسابشان روشن است ، لذا در حدیثی از امام باقر (ع) می خوانیم :
« لیست تشهد الجوارح علی مومن ، انما تشهد علی من حقت علیه کلمه العذاب ، فاما المومن فیعطی کتابه بیمینه ، قال الله عزوجل فمن اوتی کتابه بیمینه فاولئک یقرون کتابهم و لا یظلمون فتیلا» :
« اعضای پیکر انسان بر ضد مومن گواهی نمی دهد ، بلکه گواهی بر ضد کسی می دهد که فرمان عذاب بر او مسلم شده ، و اما مومن نامه اعمالش را به دست راست او می دهند و خودش آنرا می خواند همانگونه که خداوند متعال فرموده : آنها که نامه اعمالش به دست راستشان داده شده با سرافرازی و افتخار نامه اعمال خود را می خوانند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد».

و لو نشاء لطمسنا علی اعینهم فاستبقوا الصراط فانی یبصرون (66)
و اگر بخواهیم چشمان آنها را محو می کنیم ، سپس برا ی عبور از راه می خواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند اما چگونه می توانند ببینند؟!
در این آیه اشاره به یکی از عذابهائی می کند که ممکن است خداوند در همین دنیا این گروه مجرم را به آن مبتلا شازد ، عذابی دردناک و وحشت زا ، می فرماید :« اگر بخواهیم چشمان آنها را محو می کنیم »! (و لو نشاء لطمسنا علی اعینهم)
«طمسنا»
از ماده «طمس» به معنی محو کردن و از بین بردن آثار چیزی است ، و در اینجا اشاره به محو نور چشم یا محو خود چشم است بطوری که چیزی از آن باقی نماند ،و به کلی محو گردد.
و در این حال وحشتی فوق العاده آنها را فرا می گیرد ، « میخواهند از راهی که معمولاً از آن می رفتند و بر یکدیگر پیشی گیرند ، اما چگونه می توانند ببینند »؟!(فاستبقوا الصراط فانی یبصرون).

و لو نشاء لمسخنا هم علی مکانتهم فما استطاعوا مضیاً و لا یرجعون(67)
و اگر بخواهیم آنها را در جای خود مسخ می کنیم و به مجسمه هائی بی روح مبدل می سازیم تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب بر گردند .
«مکانه» به معنی محل توقف است ، و در اینجا اشاره به این است که خدا م یتواند آنها را در همان محل توقفشان از شکل انسانی بیرون برد ، هم تغییر صورت دهند ، و هم توانائی بر حرکت نداشته باشند ، درست مانند مجسمه های بی روح .
جمله (فاستبقوا الصراط )  ممکن است به معنی پیشی گرفتن از یکدیگر در پیدا کردن راهی که معمولاً از آن می رفتند بوده باشد ،و یا به معنی منحرف شدن از راه و پیدا نکردن آن ، چرا که بعضی از ارباب لغت گفته اند  جمله(فاستبقوا الصراط ) به معنی «جاوزوه و ترکوه حتی ضلوا»است
یعنی از راه گذشتند و آن را ترک نمودند تا گمراه شدند .
طبق این تفسیر که غالب مفسران اسلامی آن را پذیرفته اند دو آیه فوق مربوط به عذابهای دنیاست ،و تهدید کفار و مجرمان به اینکه خدا می تواند آنها را دئر همین جهان به چنین سرنوشتهای دردناکی مبتلا سازد ، ولی به خاطر لطف و رحمتش چنین نکرده است ، شاید این لجو جان بیدار شوند و به راه حق باز گردند .
ولی احتمال دیگری نیز وجود دارد ، و آن اینکه این آیات ناظر به مجازاتهای الهی در روز قیلمت است نه در دنیا ، در حقیقت به دنبال آیه قبل که می گفت ما در آن روز مهر بر دهانشان می گذاریم در این آیات به دو مجازات دیگر اشاره می کند که اگر خدا بخواهد درباره آنها اجرا خواهد نمود:
نخست آنکه چشمان آنها را نا بینا کند تا نتوانند «صراط» یعنی طریق بهشت را بیابند ،و دیگر اینکه این افراد را که در دنیا فاقد حرکت در طریق سعادت بودند در آن روز به صورت مجسمه های بی روحی در آورد که در عرصه محشر حیران بمانند، نه راهی به سوی پیش و نه راهی به سوی عقب داشته باشند ، البته تناسب آیات تاییدی است برای این تفسیر که گفتیم هر چند اکثر مفسران تفسیر قبل را پذیرفته اند .

و من نعمره ننکسه فی الخلق افلا یعقلون (68)
هر کس را که طول عمر دهیم در آفرینش واژه گونه می کنیم و به ناتوانی کودکی باز می گردانیم آیا اندیشه نمی کنند ؟
در این آیه به وضع انسان در پایان عمر از نظر ضعف و ناتوانی عقل و جسم اشاره میکند تا هشداری باشد به آنها که برای انتخاب راه هدایت امروز و فردا می کنند ،و هم پاسخی باشد به کسانی که تقصیرات خود را به گردن کمی عمر می افکنند ،و هم دلیلی باشد بر قدرت خداوند که او همانگونه که می تواند یک انسان نیرومند را به ضعف و ناتوانی یک نوزاد باز گرداند ، قادر است بر مساله معاد ،و همچنین نابینا ساختن مجرمان و از حرکت باز داشتن آنها .
«ننکسه» از ماده «تنکیس» به معنی واژگون ساختن چیزی است به گونه ای که سر به جای پا و پا به جای سر قرار گیرد ،و در اینجا کنایه از بازگشت کامل انسان به حالات طفولیت است .
به راستی روزهائی فرا می رسد بسیار دردناک که عمق آن را به زحمت می توان تصور کرد .
قرآن مجید در آیه 5 سوره حج نیز به همین معنی اشاره کرده ، می گوید:
و منکم من یرد ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا :« بعضی از شما آنقدر عمر میکنند که به بدترین مرحله زندگی و پیری می رسند ،آنچنان که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت حتی نزدیکترین افراد خانواده خود را نخواهند شناخت !
در بعضی از روایات افراد هفتاد ساله به عنوان اسیر الله فی الارض (اسیران خدا در زمین )
ذکر شده اند.
جمله « افلا یعقلون » هشدار عجیبی در این زمینه می دهد ، و به انسانها می گوید : اگر این قدرت و توانائی که دارید عاریتی نبود به این آسانی از شما گرفته نمی شد ، بدانید دست قدرت دیگری بالای سر شماست که بر هر چیز تواناست .
یکی از پنج چیزی را که پیامبر (ص) به ابوذر توصیه فرمود همین بود که دوران جوانی را قبل از پیری غنیمت بشمار :
اغتنم خسماً قبل خمس: شبابک قبل هرمک ، صحتک قبل سقمک، و غناک قبل فقرک ‍ و فراغک قبل شغلک و حیاتک قبل موتک
« پنچ چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمر ، جوانیت را قبل از پیری، و سلامتت را قبل از بیماری ، بی نیازیت را قبل از فقر ، و زندگیت قبل از مرگ و فراغت خاطر را قبل از گرفتاری»

نکات آیات 63 تا 68

1- قیامت روزی است که تمام حقایق آشکار می گردد
2-گواهی اعضا در قیامت مسلم است
3-اعضا محل ظهور سخن خواهند بود حتی اگر بی بهره از درک و شعور باشند
4-ظاهر شدن آثار اعمالی که اعضای بدن در تمام طول عمر انجام داده اند به منزله شهادت اعضای بدن است
5-قدرت و توانایی های انسان عاریتی است
6-هر عضو از اعضای بدن خصوی کاری را که انجام داده است بازگو می کند
7-لطف و رحمت خداوند در این دنیا هم شامل حال مجرمان و کفار  می شود تا شاید به راه حق باز گردند
8- اعضای پیکر انسان گواهان روز قیامت و بیان کننده حقایق اند
9-شکوه و عظمت و قدرت خداوند دربه سخن در آوردن اعضایی به جز زبان  آدمی
10- گواهی اعضا مربوط به کفار و مجرمان می باشد
11-عذاب خداوند حتی در این دنیا هم مجرمان را فرا می گیرد
12- صراط مستقیم راهی که انسانها را به بهشت هدایت می کند
13- حال کفار و مجرمان در قیامت حال و وحشتی فوق العاده است


نوشته شده توسط : فاطمه

افاضات [افاضه]